<-BlogTitle->
توی فصل بی تو بودن
فرصت یکی شدن نیست
خوش به حالت که یه لحظه م
تو سرت خیال من نیست
واسه تو فرقی نداره
زنده باشم یا نباشم
این منم بی تو انگار
باید از خودم جدا شم
توی آسمون چشمات
به سیاهی دل میبازم
میرسم به این ترانه
قصه ای تازه میسازم
توی چشمهای تو دیدم
همه بود و نبودم
تو ولی رهاترینی
بی نیازی از وجودم
منم آن غروب دلگیر
تا همیشه پر روایت
این طرف شروع عشقه
اون طرف تا بینهایت
توی این دیار غربت
عمریه من از تو دورم
مث جاده های پرتم
که همیشه بی عبورم
صفحه قبل 1 صفحه بعد